یادداشت تحلیلی
کودتای هویتی؛ بازگرداندن ۱۶ آذر به مختصات اصلی
بیایید این «مختصات هویتی» را در سه لایه بررسی کنیم
۱. شکستنِ سکوت قبرستانی
رهبری اشاره میکنند که این طغیان، ۴ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و در اوج «اختناق عجیب» رخ داد. یعنی زمانی که همه رجال سیاسی تسلیم شده بودند، دانشجو «سکوت» را شکست. این یعنی ۱۶ آذر، روز «بصیرت زودهنگام» است؛ روزی که دانشگاه زودتر از همه فهمید که شاه، مهرهایی بیش نیست و باید «اتاق فرمان» (آمریکا) را هدف گرفت.
۲. هدفگیریِ دقیق: چرا نیکسون؟
دانشجوهای سال ۳۲، برای غذای سلف یا آزادیهای یواشکی کشته نشدند؛ آنها جلوی پای «نیکسون» (معاون رئیسجمهور آمریکا) قربانی شدند. خون آنها ریخته شد تا فرش قرمز آمریکا رنگین شود.
تحلیلش این است: اگر امروز کسی مدعی جنبش دانشجویی باشد اما دلش برای رابطه با آمریکا غنج بزند، او یک «پارادوکس متحرک» و یک «کاریکاتور تاریخی» است. نمیشود میراثدار شهدای ۱۶ آذر بود، اما برای قاتلان همان شهدا (آمریکا) دم تکان داد.
۳. معیار سنجش
جمله طلایی آقا این است: «۱۶ آذر در همهی سالها، با این مختصات باید شناخته شود.»
این یعنی اگر «ضدیت با آمریکا» را از ۱۶ آذر بگیرید، این روز میمیرد و تبدیل به یک جسد بیروح میشود. هویت ذاتی دانشجو، «استکبارستیزی» است. هر تفسیری غیر از این، یک «کودتای هویتی» علیه دانشگاه است.
نتیجهگیری
۱۶ آذر، روز انحصار دانشجو در «جبهه انقلاب» است. سند مالکیت این روز به نام کسانی است که امروز هم در برابر نیکسونهای زمان (کل جبهه استکبار) ایستادهاند، نه کسانی که آرزوی گرینکارت دارند. دانشجو، رادار بیدار ملت علیه نفوذ بیگانه است، نه پیادهنظام غرب.
✍️ #سعید_سپاهی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0